جامعترین وبلاگ بازی های کامپیوتری

بزرگ ترین مرجع بازی های کامپیوتری

جامعترین وبلاگ بازی های کامپیوتری

بزرگ ترین مرجع بازی های کامپیوتری

Prince Of Persia نقد بازی

نقاط قوت : تحولی دیگر در سبک بازی ، گرافیک زیبا ، صداگذاری خوب محیط ها و پرنس ، کنترل خوب و روان بازی و داستان ساده اما زیبای بازی
نقاط ضعف : سوتی هایی عجیب و غریب در صحبت کردن الیکا ، شخصیت پردازی ضعیف پرنس 
 
 

بدون شک هنگامی که هر بازیبازی به یک شاهکار در سبک ماجرایی می اندیشد، نام "شاهزاده ایرانی" در ذهنش نقش می بندد. اگر از نسخه دوم که اندکی با افت رو به رو شد صرف نظر کنیم، دو نسخه دیگر این سری موفق و پرطرفدار از نظر گرافیک، گیم پلی و داستان اثرهایی به یادماندنی و بدیع در زمان خود بودند.

نقاط قوت : تحولی دیگر در سبک بازی ، گرافیک زیبا ، صداگذاری خوب محیط ها و پرنس ، کنترل خوب و روان بازی و داستان ساده اما زیبای بازی
نقاط ضعف : سوتی هایی عجیب و غریب در صحبت کردن الیکا ، شخصیت پردازی ضعیف پرنس 
 
 

بدون شک هنگامی که هر بازیبازی به یک شاهکار در سبک ماجرایی می اندیشد، نام "شاهزاده ایرانی" در ذهنش نقش می بندد. اگر از نسخه دوم که اندکی با افت رو به رو شد صرف نظر کنیم، دو نسخه دیگر این سری موفق و پرطرفدار از نظر گرافیک، گیم پلی و داستان اثرهایی به یادماندنی و بدیع در زمان خود بودند.

شخصیت این نسخه از بازی تغییر کرده و شما دیگر در نقش "شاهزاده" نسخه های قبلی به کنکاش در پیچ و خم های محیط های اسرار آمیز بازی نخواهید پرداخت. اما باید گفت شخصیت این نسخه نیز از نظر ظاهری شباهت های زیادی به "شاهزاده" نسخه های پیشین دارد و حتی حرکاتی را انجام می دهد که تقریبا مشابه تمام آن ها را با شخصیت قبلی نیز تجربه کرده اید.

مهم ترین وجه تمایز شخصیت این نسخه نسبت به "شاهزاده" نسخه های پیشین دست چپ اوست که به نظر همانند دستکشی دارای پنجه های تیز و برنده است. مهم ترین قابلیتی که این دست در زمینه حرکتی به شما می دهد این است که می توانید پنجه های خود را بر روی برخی دیوار ها ، که قرار است به پایینشان برسید  بکشید تا از سرعت حرکتتان بکاهد و در واقع به جای اینکه به پایین دیوار پرت شوید ، آهسته به سطح پایین برسید. همچنین می توانید هنگام پرش بر روی دیواری که می خواهید به قسمتی بالا تر از سطح پرشتان دست یابید، با کمک پنجه خود یک خیز دیگر به سمت بالا بردارید.

حضور دیگر شخصیت جدید بازی در زمینه حرکت و راهیابی تفاوت های مثبتی را ایجاد کرده است. به جز زمان مبارزات که بعدا به آن خواهیم پرداخت، شما به اهمیت حضور "الیکا" در کنار خود هنگامی پی خواهید برد که در حال سقوط به یک دره تاریک هستید، هیچ راهی برای نجات خود ندارید و آخرین ذخیره سازیتان نیز خیلی عقب تر است؛ درست همینجاست که "الیکا" در هر شرایطی که باشد به کمکتان خواهد آمد ، دستتان را می گیرد و به نزدیکترین مکان امن باز می گرداند. این نکته ی واقعا جالب و جدید به روند بازی سرعت می بخشد و وقت بیهوده ای را که در گذشته باید صرف دوباره انجام دادن یک قسمت از بازی بعلت سقوط در یک دره می کردید، به کلی از بین می برد.

در طی بازی هرگاه شما مقصدی را روی نقشه برای خود مشخص کرده باشید و در مسیر رسیدن به آن شک داشته باشید ، می توانید با زدن کلید "E" ، نوری را که از دست الیکا خارج می شود با چشم دنبال کرده و سپس در همان مسیر حرکت کنید. اگر کمی گوش های خود را تیز کنید متوجه آن می شوید که با فشردن هر بار دکمه "E"، "الیکا" جمله ای را به زبان فارسی ) البته با لهجه بسیار خارجی( بیان می کند و اگر بیشتر دقت کنید به این پی خواهید برد که برخی از جملات فارسی استفاده شده دارای مشکل دستوری هستند.

هنگامی که به سیستم مبارزات این نسخه می نگریم متوجه تغییرات زیادی می شویم که اکثرا مثبت هستند. اولین تفاوت در نبردهای نسخه جدید، تفاوت در تعداد افرادی است که در یک صحنه با آن ها رو به رو می شوید. تقریبا تمام مبارزات نسخه ی جدید به صورت تک به تک و همانند جنگ با غول ها یا رئیس ها در نسخه های پیشین است. باید گفت این مورد علی رغم اینکه باعث می شود شما توجه و تمرکز بیشتری در حین مبارزه داشته باشید ، موجب سکوت و خلوت شدن بیش از حد محیط بازی می گردد. البته با وجود مستمر "الیکا" در کنار خود هرگز احساس تنهایی نخواهید کرد اما به نظر من نحوه پخش شدن دشمنان در نسخه های پیشین به جذاب تر شدن محیط بازی کمک بیشتری می کرد.

تنوع حرکات شخصیت بازی در این نسخه نیز همانند نسخه های پیشین حفظ شده است و دست چپ عجیب شخصیت بازی نیز در این موضوع بی تاثیر نیست. در نسخه های پیشین شما می توانستید به صورت عمودی روی یک دیوار چند قدم بالا بروید و سپس با پرش به سمت دشمن ضربه ای کاری به او وارد کنید. از آنجایی که شخصیت جدید بازی کلا به صورت عمودی روی دیوار قدم بر نمی دارد این مورد در این نسخه دیده نمی شود اما با استفاده از دست چپ خود می توانید دشمنان را (اگر اجازه بدهند) به هوا پرت کنید و سپس با توجه به ترتیب فشردن کلید های مختلف، بلاهای متفاوتی سرش بیاورید. همچنین شما می توانید با زمابندی مناسب و گرفتن گارد در برابر دشمن، در لحظه مناسب  بلافاصله پس از ضربه او، از ضد حمله استفاده کنید.

در طی مبارزه ، وابسته به طرف مقابل ، با وارد کردن چند ضربه پشت سر هم ، نمای دوربین بازی تغییر می کند و شخصیت بازی در صدد بر می آید تا ضربه ای اساسی به دشمن خود وارد کند یا وی را از لبه ی یک سطح به پایین بیاندازد ؛ در این موارد دو طرف مبارزه شمشیر ها را روی هم قرار می دهند و همانطور که می توانید حدس بزنید فردی پیروز است که شمشیر ها را به سمت فرد مقابل هول دهد و او را به زانو بیاندازد. شما باید با زدن پشت سر هم کلیک چپ موس بر حریف خود غلبه کنید و بتوانید ضربه مورد نظر را به او وارد نمایید. این اتفاق ممکن است به صورت برعکس نیز بیافتد و در این موارد شما باید برای نجات جان خود چشم به صفحه بدوزید و بلافاصله پس از ظاهر شدن علامت بر روی صفحه بازی، کلید متناسب با همان علامت را فشار داده و خود را از آن شرایط با یک جست به سمت راست یا چپ، نجات دهید.

اما اصلا نگران مردن و شکست خوردن نباشید زیرا به نظر می رسد کلا در این بازی مرگ معنایی ندارد. با ضربه خوردن از دشمن دور صفحه به رنگ قرمز در می آید تا بازیباز را نگران مردن کند اما در صورتی که چند ضربه دیگر نیز از دشمن دریافت کرده و به زانو بیافتید، درست هنگامی که دشمن قصد دارد ضربه نهایی را به شما وارد کند بازهم "الیکا" با قدرت خود او را متوقف کرده و شما را به گوشه ای می برد تا دوباره مبارزه را از سر بگیرید.

پس از هر مبارزه "الیکا" کارهایی را بر روی آن منطقه صورت می دهد (بهتر است خودتان تجربه کنید) که در نتیجه ی آن تعداد زیادی "دانه روشنایی" در فضا پخش می شود. وظیفه شما این است که در برابر تمام محبت های "الیکا" تا حدی که می توانید دانه روشنایی جمع آوری کنید تا هم او قدرت خود را دوباره باز یابد، هم بتوانید قسمت های جدید از نقشه بازی را قابل دسترس کنید.محیط های بازی به چهار منطقه قرمز ، سبز، آبی و زرد تقسیم می شود که شما باید پس از بدست آوردن مقدار کافی "دانه روشنایی" به مکان مشخص در محیط بازی بروید تا یکی از این چهار منطقه را به دلخواه باز کنید. پس از باز کردن هر منطقه با رنگ مشخص، برآمدگی هایی در فضای بازی که به رنگ همان مناطق باز شده است فعال می شود. شما با رفتن بر روی این برآمدگی ها در حالی که "الیکا" را روی دوش خود دارید به سمت برآمدگی بعدی پرتاب خواهید شد تا نهایتا به مکان مورد نظر برسید. در واقع این نیز نوعی از ماجراجویی های طی مسیر همانند راه رفتن روی دیوار و غیره است تا شما را جایی که می خواهید برساند.

از آنجایی که روند بازی از حالت خطی فاصله گرفه و به "Open-World" نزدیک شده است، شما باید به طور مداوم بین فواصل نه چندان کوتاه در نقشه جا به جا شوید که این کار با وجود توانایی "تله پورت" بسیار آسان تر شده است. البته باید گفت که شما فقط می توانید بین مناطقی از بازی این عمل را انجام دهید که قبلا هیولای موجود در آن را شکست داده و توسط الیکا آن جا را روشنایی بخشیده باشید.

آخرین نکته گیم پلی نیز که باید به آن توجه کرد سیستم جدید ذخیره سازی بازی است که به شما این اجازه را می دهد در هرجا که هستید (به غیر از زمان نبرد) بازی خود را ذخیره کرده و دفعه بعد که وارد بازی می شوید دقیقا از همانجا بازی را از سر بگیرید.

 
 

در زمان های قدیم که مردم اکثر نقاط دنیا بت ها و خدایان عجیب و غریب را میپرستیدند، مردم ایران از "اورمزد" تبعیت میکردند. مردم با پیروی از دستورات خدای بزرگ و تعالیشان دنیایی سرشار از نور و روشنایی ساخته بودند و به زندگی خوبی در آن مشغول بودند. همچنین "اورمزد" در روی زمین نگهبانانی داشت تا سرزمین های مقدسش را در برابر هرگونه فساد و زشتی ، پاک نگه دارند و از آنها پاسبانی کنند. "اورمزد" برادری به نام "اهریمن" داشت که خیلی ها این دو را مکمل هم میدانند. "اهریمن" وقتی موفقیت "اومرمزد" در نجات بشریت را دید حسادتش نسبت به او بالا گرفت و تصمیماتی شیطانی(با اینکه در بسیاری از ادیان اهریمن همان شیطان است) اخذ کرد. "اهریمن" نمیتوانست با سرزمین های مقدس کاری بکند به همین دلیل به سراغ نگهبانان آن سرزمین ها رفت تا آنها را به فرقه ی خود وارد سازد و هدف نهایی خودش را مبنی بر از بین بردن پاکی در دنیا عملی سازد. بسیاری از نگهبانان روشنایی فریب "اهریمن" را خوردند و خود و سرزمینی که سالها از آن محافظت کرده بودند را به او فروختند و تنها عده ی اندکی بودند که در مقابل وسوسه های "اهریمن" از خود مقاومت نشان دادند. سالها و نسل ها گذشت و سرزمین هایی که زمانی مظهر زیبایی و تقدس بودند به مکانی برای اهداف شیطانی "اهریمن" تبدیل شدند و اکنون فقط عده ی انگشت شماری وجود داشتند که حاضر بودند با "اهریمن" بجنگند و سرزمین هایشان را آزاد سازند. یکی از این افراد که هنوز هم امیدش را برای احیاء جهان مقدس از دست نداده بود "الیکا" نام داشت. پدر و مادر "الیکا" زمانی پادشاهی سرزمینی عظیم را برعهده داشتند، اما متاسفانه آنها نیز در مقابل وسوسه و وعده های "اهریمن" دوام نیاوردند. "الیکا" شخصیتی پاک و مقدس داشت و خیلی ها او را از جنس باد میدانند. دشمنان "الیکا" بر روی زمین 4 دست گماشته ی اهریمن به نام های Hunter ، Alchemist ، CanCubine و Warrior بودند که زمانی زندگی عادی خود داشتند. "الیکا" به تنهایی به هیچ وجه نمیتوانست از پَس همه ی آنها برآید به همین دلیل "پرنس" را در این مسیر سخت یار و یاور خود کرد...

مهمترین تفاوت چهارمین عنوان از بازی PoP با شماره های قبلی اش در شخصیت شاهزاده میباشد. پرنس جدید به هیچ وجه در حد و اندازه پرنس قبلی نیست. در سه گانه (Trilogy) پرنس دارای شخصیتی مرموز ، تودار ، گاهی خشن ، جدی و کم حرف بود، اما در شماره جدید هیچ کدام از این خصوصیات در شخصیت شاهزاده وجود ندارد. شاهزاده جدید فردی شوخ و خوش گذران است که هیچ وجه تشابهی بین او و اسمش وجود ندارد! او یک راهزن است و بر خلاف پرنس قدیمی هیچ گونه اصل و نصبی ندارد. تنها دلیلی که باعث میشود او را در بازی ببینیم برخورد اتفاقی او با "الیکا" است. پرنس در جستجوی الاق گمشده اش به نام "فرح"(نام یکی از شخصیت های سه گانه!) بود که ناخواسته به تور "الیکا" خورد و"الیکا" هم که دنبال کسی برای کمک گرفتن میگشت فرصت را غنیمت شمرد و از پرنس برای ادامه ی ماجرا درخواست کمک کرد.

برخلاف نظر حمید که عنوان Warrior Within را نوعی افت برای Trilogy به شمار آورد ، من WW را به عنوان نوعی ترقی برای سه گانه محسوب میکنم. در بین بازیهای سه گانه WW از داستانی زیباتر برخوردار بود و شخصیت پرنس در آن شماره به اوج قدرت خود دست یافت. داستان زیبای آن بازی و جمله ی مرموز "You can’t change your fate" که در اوایل بازی پرنس از یک پیشگو در مورد سرنوشتش شنید، باعث شدند تا بازی برای همیشه ملکه ی ذهنم شود. بنده داستان بازی جدید را از بین چهار عنوان  PoP منتشر شده، بعد از WW بهترین میدانم. بازی جدید از داستانی ساده اما فوق العاده زیبا بهره میبرد که ما ایرانی های عاشق اسطوره های کهنمان را مجذوب خود میکند. تقابل زشتی و زیبایی و نبرد با نماینده های اهریمن اتمسفر بازی را به شدت زیبا کرده است، بطوریکه هیچ کدام از نقاط ضعف بازی را حس نمیکنید. بدون شک داستان شماره جدید شاهزاده ایرانی در اوج سادگی قادر خواهد بود که با داستان عناوینی چون God of War رقابت کند.

تغییر بزرگ دیگری که سازنده ها به بازی دادند گرافیک آن میباشد. گرافیک بازی با استیل cell Shade که از موتور Anvil (این موتور همان موتور Scimitar است که تعدیل شده است) ناشی میشود برای اولین بار مارا با یک فضای کاملا جدید آشنا میکند. کاراکترها دارای نمایی دوبُعدی هستند و در بازی از رنگ های متضاد هم به وفور استفاده شده است. مکان های تحت سلطه ی "اهریمن" دارای رنگ بندی تیره و مکان های پاک شده از تیرگی "اهریمن" دارای رنگ بندی روشن هستند. بازی همانند بعضی بازی های اخیر "یوبی سافت" از محیط open world بهره میبرد به همین دلیل باید به پیاده روی در بازی عادت کنید. البته محیط ها مانند Farcry2 آنقدر ها وسیع نیستند که شما را خیلی زود خسته کنند. حتما میدانید که بازی با موتور پایه ی بازی AC طراحی و ساخته شده است ، به همین دلیل استیل ایستادن و راه رفتن پرنس بیشترین شباهت را به "الطیر" دارد. هنگام آزاد کردن دانه های روشنایی در محیط پس از شکست دادن دشمن ها، زیبایی گرافیکی بازی میتواند شما را حیرت زده کند. انواع و اقسام افکت های بصری در بازی وجود دارند. انعکاس نور بر روی سطح های صاف و صیقلی و سایه زنی موتور بازی خود را به عنوان یکی از بهترین ها در سبک خودش معرفی کرده است. حسی که از مشاهده ی مناظر شاهزاه ایرانی به شما دست میدهد دقیقا همان است که هنگام مشاهده ی تابلوهای نقاشی "باب راس" چشیده اید، دلیلش هم این است که کلیه مناظر بازی قبل از رندر داده شدن به صورت دستی طراحی شده اند. به طور کلی میتوان گفت بازی پاسخ خوبی به تمام انتقاداتی که قبل از انتشار بر گرافیکش وارد شده بود داد و گرافیکش را به جمع بهترین گرافیک های سال فرستاد.

در کنار گرافیک زیبا و دیدنی این موسیقی اصیل و شنیدنی بازی است که لذت بازی را چند برابر کرده است. وقتی غولی را شکست میدهید و محیط را به تغییر شکل وا میدارید موسیقی بازی به زیبایی خودنمایی میکند. صدای تمامی محیط های بازی هم طبق چیزهایی برداشت شده اند که در واقعیت شنیده اید. همانطور که گفته شد پرنس دارای شخصیتی شوخ است که صداگذاری اش این شوخ طبعی را بیشتر برای ما نمایان میکند. دوبلرنقش پرنس به خوبی از پَس وظایفش برآمده است و مشخص است که یوبی سافت تلاش زیادی روی این قضیه داشته است. تنها مشکلی که در صداگذاری بازی وجود دارد لهجه ی "افغانی!" مانند الیکا میباشد که ناآشنا بودن یوبی سافتی ها به زبان فارسی، با وجود تلاش زیادشان برای بی نقص بودن بازی را برایمان نمایان میکند. در جمله های فارسی که "الیکا" بیان میکند گاهی سوتی های ناشیانه ای هم به چشم میخورد بطوریکه ممکن است اصلا نفهمید که "الیکا" دارید فارسی صحبت میکند!

با تمام این موارد اگر تعصب ایرانی بودن را کنار بگذارم؛ بازی "شاهزاده ایرانی" یکی از بهترین بازی های سال به شمار میرود و هر بازی کننده ای با هر سلیقه ای را مجذوب خود میکند. با وجود کنترل روان پرنس و شخصیت جدیدی چون الیکا ، گرافیک بسیار زیبا ، داستان اسطوره ای و صداگذاری خوب اگر کسی این بازی را تجربه نکند یکی از بهترین بازی های عمرش را از داده است!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد