جامعترین وبلاگ بازی های کامپیوتری

بزرگ ترین مرجع بازی های کامپیوتری

جامعترین وبلاگ بازی های کامپیوتری

بزرگ ترین مرجع بازی های کامپیوتری

Dead Space نقد بازی

نقاط قوت : گرافیک فوق العاده ، وحشت و فضاسازی عالی، صدا و موسیقی خوب و گیم پلی متفاوت، خط داستانی روان و گیرا
نقاط ضعف : هیجان و اضطراب فراوان که می تواند سلامت گیمر به مخاطره بیاندازد!
 


اگر تاکنون فکر می کردید که در مقابل تمامی بازی های ترسناکی که به بازار آمده می توانید بدون ترس، واهمه و هیجان بالا آن را به پایان برسانید، اکنون وقت مقاومت شما به پایان رسیده و این پایان با Dead Space آغاز می شود. در آخر شهریور سال گذشته (دسامبر 2007( شرکت EA بازی Dead Space را به همگان اعلام کرد. در همان ابتدا همه فکر می کردند که این تقلیدی از Bioshock معروف است، ولی باید گفت که این چنین نیست، استودیوی بازی سازی EA برای ساخت DS از فیلم های معروف علمی تخیلی تاریخ هالیوود استفاده کرده تا به کمک آن بتواند عنوانی خلق کند که فقط و فقط یک هدف را دنبال می کند، ترس و هیجان در حد مرگ!
 

نقاط قوت : گرافیک فوق العاده ، وحشت و فضاسازی عالی، صدا و موسیقی خوب و گیم پلی متفاوت، خط داستانی روان و گیرا
نقاط ضعف : هیجان و اضطراب فراوان که می تواند سلامت گیمر به مخاطره بیاندازد!
 


اگر تاکنون فکر می کردید که در مقابل تمامی بازی های ترسناکی که به بازار آمده می توانید بدون ترس، واهمه و هیجان بالا آن را به پایان برسانید، اکنون وقت مقاومت شما به پایان رسیده و این پایان با Dead Space آغاز می شود. در آخر شهریور سال گذشته (دسامبر 2007( شرکت EA بازی Dead Space را به همگان اعلام کرد. در همان ابتدا همه فکر می کردند که این تقلیدی از Bioshock معروف است، ولی باید گفت که این چنین نیست، استودیوی بازی سازی EA برای ساخت DS از فیلم های معروف علمی تخیلی تاریخ هالیوود استفاده کرده تا به کمک آن بتواند عنوانی خلق کند که فقط و فقط یک هدف را دنبال می کند، ترس و هیجان در حد مرگ!
 


عاقبت فضولی بشر!
با مصرف بیش از حد و بی رویه سوخت، انسان مجبور می شود برای یافتن سوخت، به دوردست ترین نقاط کهکشان سفر کند. آیزاک کلارک، یک مهندس بخت برگشته و از همه جا بی خبر است که در سفینه فضایی پیشرفته ای با نام ایشی مورا کار می کند. سفینه ایشی مورا برای یافتن سوخت حیاتی، مجبور است، سیارات عظیم را منحدم کرده و از قلب آن ها سوخت استخراج نماید. در این داستان هم یکی دیگر از عواقب فضولی بشر در سبک ترسناک موجب کشف و آزاد شدن نیروهای ناخواسته و خطرناک می شوند. کارکنان ایشی مورا در یکی از حفاری های خود بر روی سیاره Aegis7 شیء عجیب سیاه رنگی را با حکاکی های ناشناخته پیدا می کنند و آن را به ایشی مورا منتقل می نمایند. هیچ کس نمی داند که این شیء باعث برانگیخته شدن موجودات اهریمنی ناشناخته می شود، که بر اساس اطلاعات حاکی در بازی، موجودات زنده موجود در دیگر نقاط کهکشان است که رهبری جانداری که نام آن را کولونی گذاشته اند و آمده اند و ادعای صاحب بودن شیء را دارند. وقایع داستان به صورت Log های صوتی و تصویری و متن های پی دی پی خلاصه نمی شود، بلکه با یافتن گزارشات افرادی که قبل از رسیدن آیزاک به سفینه سعی در زنده ماندن داشته اند را روایت می کند. از آنجایی که EA هیچ علاقه ای به ساخت داستان و شخصیت های سطحی ندارد به راحتی می توان انتظار یک روایت ترسناک، شخصیت پردازی خوب و فضاسازی مناسب را داشت. آیزاک، سرباز ویژه، کوماندو یا ... نیست، او یک مهندس ساده در سفینه است که چهره او را به خوبی با شخصیت ساکت و باانگیزه او تطبیق داده اند. تا آخر ماجرا هم اطلاعات زیادی در مورد گذشته آیزاک و ترک کردن خانواده اش در اختیار گذاشته نمی شود، ولی گذشته داستان بازی با به دست آوردن اطلاعات مختلف ممکن است گاهی حتی بر روی گیم پلی بازی اثر مستقیم داشته باشد.

جایی که هدشات هم بی فایده است!
باید گفت DS از نظر فضاسازی شبیه بایوشاک است، ولی در مورد روند محیط های تاریک و ظهور ناگهانی دشمنان، شباهت هایی به Doom 3 دارد. ولی چیزی که DS را از دیگر عناوین متمایز می کند، هنگام درگیری با دشمنان به چشم می آید. دید بازی به صورت سوم شخص (مانند Resident Evil 4 ) است، ولی نحوه مبارزات، تفاوت زیادی با آن دارد، DS به جای شلیک به سر یا قلب سبک جالبی از یک Body Dismembering خلق کرده است که در آن باید اعضای بدن دشمنان را که ترکیبی از موجودات فضایی و اجساد باقیمانده ساکنان کشتی فضایی است را تک به تک قطع کنید که در برخی مواقع ترتیب هم در آن اهمیت دارد و گاهی هم باید اسلحه مناسبی را برای قطع این اعضا انتخاب کنیم، که این عمل کمی حالت معمایی به بازی می دهد. با توجه به سرعت بالای نبردها و برخی عکس العمل های فوق سریع دشمنان به ویژه قطع عضو شدگان، یک غفلت کوچک باعث مرگ آیزاک می شود که البته برای تکراری نشدن سبک مردن در DS چند نوع مرگ مختلف برای آیزاک نوشته شده، در این بین Quick Time Event پخش مربوط به فشار دادن دکمه های خاص نیز جذابیتی متفاوت به بازی داده است. هوش مصنوعی بالا و اتفاقات غیر منتظره و از پیش تعیین شده یکی از جذابیت های بازی است ولی مشکلی که وجود دارد، یک شکل بودن، یک سکانس خاص از بازی است که صدمه زیادی به گیم پلی جذاب بازی وارد می کند، چون بازی باز دقیقا می داند در این مکان چه موجودی را از چه جهتی به او حمله می کند – برای این که مشکل به چشم نیاید دو خاصیت در بازی گنجانده شده، یکی سلاح های پیشرفته و قابل ارتقاء، و دیگری عنوان کلیشه ای آهسته کردن زمان، از دیگر امکانات جذاب گیم پلی می توان به : لگد زند، ضربه با سلاح، چسبیدن به سقف و دیوار مکان های بدون جاذبه و اتفاقات تصادفی و غیر منتظره، اشاره نمود.

 


صدا و موسیقی = وحشت!
اتمسفر فوق العاده بازی مطمئنا به حد زیادی به موسیقی خوب و قوی نیاز دارد، از آنجایی که ترساندن شما تنها هدف DS است، باید گفت بخش صدا و موسیقی قلب بازی محسوب می شود، و برای جو تاثیر گذار، صد – موسیقی و گرافیک در هم آمیخته شده است. به طور عادی در محیط های هولناک بازی صدای زیادی شنیده نمی شود، در این موقعیت هرچیزی که سکوت فضای بیکران را بشکند بازی باز را مشکوک می کند. این سبک موسیقی نوار ترس نام دارد که علاوه بر موزیک و کنترل بخشی از بازی، کنترل صداهای اطراف را نیز برعهده دارد که بسته به موقعیت بازی باز، تمامی شرایط و عناصر را تطبیق می کند. در کل می توان گفت صدا و موسیقی در DS واقعا یک عنصر ترسناک و پویا را خلق کرده است.

چهره ترس!
بخشی که می توان با اطمینان از آن صحبت کرد، طراحی ایشی مورا است، سازندگان با بررسی ساختار کشتی های فضایی و توجه به سال داستان بازی، فضای ایشی مورا را به نوعی متفاوت ساخته اند، ولی همچنان برخی اجزای پرکننده محیط مانند هواکش های بزرگ، نرده ها و برخی عناصر تکراری هستند. اما مناظر به یاد ماندنی و تاثیر گذار مثل نگاه کردن از درون حفره ها و شکاف های دیوار به سیاره و تماشای قطعات بزرگ و کوچک جدا شده از آن در فضای دور و ورود به اتاق بدون جاذبه که اشیا بدون وزن معلق هستند و یا بازدید از آزمایشگاه های مخوف و ترسناک هیچ وقت از یاد نخواهد رفت. دود ، گرد و غبار حالت مرموزی به DS داده اند که در کنار سایر حقه هایی مثل نور پردازی در Fear ، سایه زنی دقیق و افکت های جالب به این فضاهای زیبا و گیرا می افزایند. فضای سفینه معمولا از قهوه ای مایل به زرد تشکیل شده و لباس قهرمان بازی هم با آثار شیکی چون Time Shift و Crysis کاملا متفاوت است، موتور گرافیکی بازی خیلی خوب طراحی شده است که می تواند جزئیات بسیار دقیق و زیبایی را مانند بافت های زره آیزاک را به خوبی نشان دهد. ضمنا از سطوح پر زرق و برق هم خبری نیست، و همه چیز به نوعی مرگ را برای شما تداعی می کند. لرزش دوربین با هر شلیک و حرکات در طول درگیری و همراه با حمله شدید دشمنان هم بر هیجان می افزاید و در کنار انیمیشن دشمنان و سکانس های پر هیجان که حالت چند لایه دارد یک Survival Horror ناب را خلق کرده است.

Rig جایگزین Hud
سازندگان بازی همیشه سعی در ساخت نوع جدید از Hud که با فضای بازی ها سازگاری داشته باشد و بازیباز را بیشتر در فضای ترسناکی مثل DS غرق کند. اینجا بود که Rig خلق شد. دیگر از میزان سلامتی ، مهمات و مینی مپ های اطراف صفحه نمایش خبری نیست! در ازای آن از یک لوله های معتابی مانند روی ستون فقرات شخصیت ها استفاده می شود که میزان سلامتی آن ها را نشان می دهد، علاوه بر آن شما می توانید از میزان سلامتی دیگران نیز مطلع شوید! تمامی سلاح ها دارای صفحه نمایشگر منحصر به فرد هستند و عوامل دیگری مثل استفاده از اشیاء – نقشه ، فشردن دکمه ها و بازکردن درها به صورت صفحه نمایشگری که منبع آن بر روی سینه آیزاک است استفاده می شود.

نگاه آخر
از همان اوایل EA قصد داشت، یک بازی متفاوت و اسطوره ای بسازد و باید گفت از این نظر موفق هم شده است، وجود داستان قوی ، حدود 12 ساعت گیم پلی جذاب ، ترس و وحشت در حد مرگ و فضا سازی ناب از دیگر ویژگی های DS است که EA را بیشتر و بیشتر به هدف خود نزدیک کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد